۱۳۹۲ شهریور ۱۱, دوشنبه

اگه دستم نمی رسه به خودت...


یه دفعه از چه فصلی سبز شدی
که تو احساس من قدم بزنی
یه خیابون شدم که گه گاهی
یه کمی واسه من قدم بزنی
یه خیابون شدم که خستگیا
کز کنم توی موج دامن تو
اگه دستم نمی رسه به خودت
مست شم از عبور کردن تو
مثل پس کوچه های پاییزم
ریه هام خِش خِش ان پر از برگن
سن و سالی نداره رابطه مون
اکثر عاشقا جوون مرگن
مثل پس کوچه های پاییزم
ریه هام خش خش ان پر از برگن
سن و سالی نداره رابطه مون
اکثر عاشقا جوون مرگن
اونقدر راه رفتی روی تنم
تا به راه رفتنت دچار شدم
یه خیابون خلوته عاشق
فکر کردم که لاله زار شدم
سنگ فرشام حریص بارونن
مثل ابر بهار درکم کن
باشه روزی یه بار رد شو ازم
باشه روزی یه بار ترکم کن
مثل پس کوچه های پاییزم
ریه هام خش خش ان پر از برگن
سن و سالی نداره رابطه مون
اکثر عاشقا جوون مرگن
مثل پس کوچه های پاییزم
ریه هام خش خش ان پر از برگن
سن و سالی نداره رابطه مون
اکثر عاشقا جوون مرگن


  


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر