۱۳۹۲ فروردین ۲۶, دوشنبه

حال و روز این چند روز اخیر


"یه چیزی رو میخوای،
دستتو دراز میکنی برش داری،
تا اونجایی که میتونی دستتو کِش میدی،
نوک انگشتات نیم سانت فاصله داره باهاش،
ولی دیگه آخرشه، بیشتر ازین نمیتونی،
دستت نمیرسه، با اینکه خیلی نزدیکه،
حالا یا خودت باعث شدی یا هر چیز دیگه
ولی نمیونی بدستش بیاری"
تقریبا یه هفته س دستم تو همون حالت مونده

۶ نظر:

  1. پاسخ‌ها
    1. دریایش کشتی دارد و کشتی هم ناخدا، دل من کاره ای نیست

      حذف
  2. خو کن به قایقت که به ساحل نمیرسیم
    خو کن که جای ساحل و دریا عوض شده‌ست

    پاسخحذف
  3. چقدر سخته من میدونم حسش کردم تو وضعیت این چنینی بودم و هستم :/ اما تو موفق میشی چون همیشه آرومی .. میرسی گیلاس مهربان من <3

    پاسخحذف
  4. حالا فهمیدم چرا براش پاستیل خریدی...
    :دی

    پاسخحذف