ميخواهم خودم را دار بزنم
و بعد بنشينم سر يك
ميز با قاتل معشوقه ام دربارهي علت مرگم حرف بزنم
.چقدر ميز را نامرتب چيده اي!
...
چقدر دوس داشتي هر دفعه كه به ديدنت ميآيم برايت گل بياورم
هفته اي يك بار سقف اتاق خوابت را پر ميكنم از گل هايي كه
زماني با ديدنشان آن لبخند معروفت بر لبت مينشست
چند روز پيش سر لباس هايت با گرگ ها دعوايم شد
لعنتي ها انگار نه انگار كه همان گوسفندهايي بودند كه شب ها
زير پنجره ي اتاقت پارس ميكردند
ببين چطور همه چي را بهم ريخته اي !
پيوست به پست قبلي: آر بعد از مدت ها پيش پسرك بازگشت :)
پست هات خیلی تلخ شده ها...
پاسخحذفکارش از تلخ هم گذشته. چیزی توی کولهام نیس تجویز کنم واسش معالاسف
پاسخحذف:) :*
حذفد بنویس دیگه لامصب!
پاسخحذف