ديدي بعضي
وقتها يك نفر یک طوری، دیگر در زندگی ات نیست که تَوَهم ميزني كه اين آدم اصلاً وجود داشت يا من ساختمش؟ البته اين سؤالي است
كه كاملاً بيخودي از خودت ميپرسي. وگرنه تمام عكسها و نوشتههاي بايكوتشده كه دلت
نيامده بريزيشان دور يك جايي قايمشان كردي، ولي طوري رفتار ميكني انگار اصلاً وجود
ندارند و از اول هم نداشتندو اينكه توو صفحه ی
دوستهاي مشتركتان نميروي مبادا چيزي
از آن نفر ببيني، اينكه خيلي آهنگها را تا مدتها بعد از آبشدنش هم گوش نميكنی، يعني
آن نفر بوده، و حالا نيست. اينكه يك حفرهي بيريخت تويت مانده يادگاري آن نفر، كه
هنوز هم پر نشده و اگر مثل من خیلی دیر یک
نفر به دلت بنشیند
شاید هیچ وقت هم پر نشود،این يعني كه آن آدم
يك روزي وجود داشته، و حالا لابد ندارد. و تمرین می کنی هرروز تا
با این نبودن کنار بیایی. با اینکه خوب می دانی هردوی تان برای حتی فقط یکبار دیگر
هم را دیدن میمیرید و زنده می شوید.
نویسنده : ناشناس
آهنگ متن : قطعه شالیزار از سیامک آقایی